سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی نامه سروش

زندگینامه

          حسین حاج فرج دبّاق ، معروف به عبد الکریم سروش در 25 آذر ماه 1324 شمسی در خانواده مذهبی در اطراف خراسان تهران ، محله آبایی و اجدادی اش چشم به جهان گشود . پدرش با تحصیلات اندک به شغل عطاری اشتغال داشت و در کنار کسب و کار با علاقه فراوان به شعر ادب می پرداخت . وی تحصیلات متوسطه خود را در مدرسه علوی تهران سپری کرد . این مدرسه بر سایر مدارس ، امتیاز ویژه ای داشت ، زیرا هدف از تأسیس آن ، تربیت دانش آموزانی بود که دین دارانه به تحصیل علم می پردازند ؛ به همین بیشتر دانش آموزان این مدرسه را فرزندان مستعد و خانواده دار و مذهبی تشکیل می داد . مدیر مدرسه علوی می خواست با مدیریت آن مدرسه ، خواسته های خود را مبنی بر سازگاری علم و دین تحقق بخشد و نیرو های متدیّن غیر روحانی را تربیت کند . او البته تا حدودی هم موفق شد و شخصیت های متدین و فرهیخته ای مانند دکتر حداد عادل ، دکتر کمال خرازی و دکتر ولایتی در این مدرسه رشد و تربیت دینی یافتند . برنامه مدرسه علوی فراتر از دروس رسمی آموزش و پرورش بود . سروش در دبیرستان علوی ، رشته ریاضی و در دانشکده دارو سازی ، دکترا را فرا گرفت و سپس بنا به نقلی با کمک مالی مرحوم مطهری در اسفند ماه 1351 برای ادامه تحصیل ، به انگلستان رفت و رشته شیمی آنالیتیک (تحلیلی) را آموخت ، اما به تاریخ و فلسفه علم ، علاقه بیشتر داشت و همان جا به آموختن این حوزه معرفتی پرداخت . وی در کنار دروس رسمی ، به مطالعه ی آثار دیگری پرداخت و خود را در غربت با آن ها مأنوس می ساخت. به گفته ی خودش ، 4 کتاب سرنوشت ساز اسفار اربعه ی ملا صدرا ، المحجه البیضا فیض کاشانی ، دیوان خواجه شمس الدین حافظ و مثنوی معنوی جلال الدین بلخی را در سفر به انگلستان به همراه خود برد . این دانش آموخته مدرسه علوی در کنار دروس رسمی به آموختن دروس طلبگی نیز اشتغال ورزید .

دکتر سروش در دوران نوجوانی و جوانی از حافظه ی قوی برخوردار بود و به قول خودش ، با نگاه سریع ، یک صفحه شعر را حفظ می کرد و الان با دو یا سه بار خواندن ، توان حفظ شعر را پیدا می کند . بنا به گفته ی خودش در دوران دبستان به شعر و ادبیات علاقه بسیار داشت و شعر می گفت و پاره ای از کتاب های بزرگان را می خواند و گر چه همه ی آن ها را نمی فهمید ، اما از خواندن دست بر نمی داشت . وی در این باره می نویسد :

« به یاد دارم که من در دوران کودکی ، قبل و بعد از دبستان ، تب های زیادی می کردم و یادم هست که کسی به مادرم می گفت : یکی از علل تب های زیاد فلانی این هست که او کتاب های سنگین می خواند ، کتاب هایی که در خور او نیست و برداشتن این بار سنگین در توان او نیست . همین باعث می شود او مریض شود و تب کند . »

3- علاقه ی دکتر سروش به مطالب فلسفه در دوران دبیرستان فزونی می گیرد . یکی از نخستین آثاری که بر او تأثیر گذاشت، کتابی بود با عنوان سقراط ، مردی که جرأت پرسیدن داشت .

 

پیش از انقلاب

          در سال های آخر حکومت پهلوی بود که کتاب « تضاد دیالکتیکی » وی به تألیف در آمد . این کتاب ، حاشیه ی تحسین آمیز مرتضی مطهری در پی داشت و محمد علی رجایی پیرامون آن گفت : « کتاب تو در زندان به ما رسید و آبی بود که روی بسیاری از آتش ها ریخت و بچه های مسلمان را به سلاح تازه ای مسلح کرد. » این کتاب دست مایه ای علمی و آکادمیک برای مقابله با ادّعاهای ماتریالیست ها در زندان شد . 6

سروش کتاب دیگری نیز با عنوان « نهاد نا آرام جهان » در باب حرکت جوهری ملاصدرا تألیف کرد . . .